پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای و فرصت های دوسویه
پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای و فرصت های دوسویه
به گزارش روزنامه ابتکار، ایران در سال های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۵ نیز برای پیوستن به این سازمان درخواست داده بود، اما به دلایل مختلف پذیرفته نشد. این در حالی بود که ایران با داشتن موقعیت ژئوپلیتیک خاص خود و با وجود بنادر مهمی در خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر، برای کشورهای عضو این سازمان، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار و می تواند مسیر مهم ترانزیت کالا و ارتباطی برای کشورهای مربوطه باشد.
با این وجود، ۲۰ مرداد 1400 بود که علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، از رفع موانع سیاسی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای خبر داد، مسئلهای که به ۱۵ سال انتظار ایران جهت پیوستن به این سازمان مهم منطقهای پایان میداد.
با این حال، موافقت ۸ کشور عضو اصلی سازمان همکاری شانگهای با عضویت دائم ایران، بیتاثیر از تحولات منطقهای و بینالمللی نیست. آنچه که موجب تاسیس و گسترش چنین سازمانهایی در عرصههای منطقهای و بینالمللی میشود، منافع و تهدیدهای مشترک کشورهایی است که بنا به ملاحظات مختلف، آنها را مد نظر گرفته و اقدام به مشارکت دست جمعی جهت پیشبرد اهداف مشترک میکند.
کشورهای روسیه و چین به عنوان اعضای اصلی و موسس این سازمان منطقهای، تلاش دارند تا سایر قدرت های آسیایی را جهت پیشبرد اهداف اقتصادی و همچنین امنیتی، با خود همراه و به نحوی در مقابل یکجانبه گرایی آمریکا در عرصه بینالمللی، مشروعیت بین المللی بیشتری کسب کنند.
حضور کشورهای آسیای میانه و هند از یک سو و ایران از سویی دیگر، نه تنها گستره سرزمینی این سازمان را گسترش قابل توجه ای داده است، بلکه جمعیت چند میلیاردی حوزه سازمان همکاری شانگهای را به فرصتی استثنایی جهت ایجاد یک بلوک اقتصادی بزرگ بدل نموده است که می تواند چرخه مبادلات اقتصادی آنها را به طور قابل توجه ای افزایش دهد.
با این حال، حضور ایران در این سازمان، فرصت های دوسویه ای را ایجاد و در آینده می تواند منافع چند وجهی را برای ایران و سایر کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای بهمراه داشته باشد.
بدون شک تحولات اخیر امنیتی در منطقه و مخصوصا در افغانستان، مستلزم همکاری متقابل ایران و سایر کشورهای همسایه افغانستان، به منظور کنترل هرگونه رخداد و یا در پیش گرفتن استراتژی مشترک منطقه ای نسبت به آن است، زیرا طالبان در حال حاضر تقریبا سیطره خود را بر افغانستان کامل نموده و کشورهای مذکور با داشتن مرزهای مشترک با این کشور، از تحولات مخرب احتمالی بر امنیت ملی خود، هراس داشته و اتخاذ یک سیاست مشترک امنیتی در منطقه پیرامون این کشور بحران زده، از اولویت زیادی برای هریک برخوردار خواهد بود. مسئله ای که می تواند در چارچوب هماهنگی های مشترک آنها در مقابل پدیده شوم تروریسم در منطقه نیز تعریف شود.
در بعد اقتصادی نیز، ایران با قرار گرفتن در منطقه ای حساس و با محوریت شمال _ جنوب و شرق _ غرب ، میتواند علاوه بر مسیر ترانزیت کالای کشورهای شمال مرزهای خود به جنوب، محور شرق به غرب و اروپا را نیز تامین و بعنوان چهارراهی مطمئن در اقتصاد منطقه و بینالمللی، نقشی فعالتر ایفا نماید. توسعه بزرگراه بینالمللی حمل و نقل شمال به جنوب با اتکاء به وجود بنادر مهم ایران در سواحل خلیج فارس و دریای عمان، می تواند اقتصاد کشورهای عضو را در مسیر تسهیل در تجارت بینالمللی و منطقهای قرار دهد.
بدون حضور فعال ایران و نقش آن به عنوان رابط بین شرق و غرب در مسیرهای ارتباطی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، ایجاد بازارهای جدید غرب یا جنوب دشوار خواهد بود. ایران برای چین نیز به عنوان یک اقتصاد بزرگ و جویای راههای ارتباطی کوتاه به بازارهای مصرفی خود، جهت دسترسی به دریای سیاه و خاورمیانه،از اهمیت زیادی برخوردار است. در این بین همکاری و مشارکت های مختلف ایران و روسیه در خاورمیانه، از گسترش قابل توجه ای برخوردار و روسیه از جمله کشورهایی است که از پیوستن ایران به این سازمان، در جهت راهبرد منطقه ای خود بهره مند خواهد شد.
اما سازمان همکاری شانگهای نیز برای ایران فرصت ساز خواهد بود تا صادرات خود در زمینه های مختلف از جمله انرژی (نفت ، گاز و برق) به این کشورها را گسترش داده و پیوندهای اقتصادی خود را مستحکم تر نماید، مسئله ای که می تواند از فشارهای وارده از سوی ایالات متحده کاسته و اقتصاد خود را به سمت شرق گسترش دهد. گزینه شرق برای ایران، در حالی مهیا شده است که ایالات متحده، با فشارهای اقتصادی بر ایران، عملا شرق را به گزینه مطلوب ایران بدل نموده است و فرصت ایجاد تعامل بیشتر با ایران را یکی پس از دیگری از دست می دهد.
هرچند تحریم های اقتصادی آمریکا علیه ایران موجب خودداری برخی از کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای جهت گسترش روابط اقتصادی با ایران خواهد شد و از سویی دیگر عدم پیوستن ایران به FATF یکی از موانع جدی پیش روی ایران در عرصه تبادلات پولی و بانکی با کشورهای مربوطه خواهد شد، با این حال حضور ایران در این سازمان مهم منطقهای، سیگنالی به غرب خواهد بود که ایران در مقابل فشارهای وارده، گزینه های دیگری را نیز مد نظر داشته و قائل به حضور موثر در پیمان ها و سازمان های منطقه ای و بین المللی خواهد بود و گزینه انزواگرایی، در سیاست خارجی ایران مطرح نخواهد بود، لذا آمریکا در اعمال فشار های غیر منطقی خود، بایست تجدید نظر و مسیر بهبود روابط خود را بیش از این ناهموارتر نکند.
با این وجود پیشرفت در مذاکرات وین برای احیای برجام (با حضور چین و روسیه از اعضای سازمان شانگهای) و رفع موانع سیاسی و اقتصادی در این رابطه نیز، می تواند فرصتی برای ایران قلمداد شود تا در راستای منافع اقتصادی و سیاسی خود از آن بهرهمند شود.
هرچند نگاه بدبینانه دولت های ایالات متحده به ایران در بهره مندی از انرژی هسته ای و فشارهای وارده بر ایران، زمینه ساز دور شدن ایران از غرب و نزدیکی بیشتر به شرق گردیده است، با این حال این غرب است که با در پیش گرفتن سیاست فشار حداکثری و تحریم های اقتصادی گسترده، به انسجام هرچه بیشتر کشورهای دیگر کمک نموده است. مسئله ای که می تواند جهان را مجددا در مسیر چند قطبی ناسازگار قرار دهد و صلح و امنیت بینالمللی را کمرنگتر و همکاریهای بینالمللی را به سمت همکاریهای منطقه ای بیشتر سوق دهد.
با این حال، پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای، باید در مسیر سیاست متوازن اعلام شده توسط رئیس جمهور اسلامی ایران تلقی و آغازگر ورود ایران به پیمانها و سازمان های منطقه ای گردد تا بتوان با همپوشانی منافع با سایر کشورها، از پتانسیل های متنوع ایران در جهت صلح و ثبات منطقه ای و همچنین گسترش همکاری های مختلف، مخصوصا در مبارزه با تروریسم، بیشتر بهره مند شویم. مسئله ای که بدون شک، نه تنها ایران را به جایگاه مهمی در نظام بین الملل سوق خواهد داد بلکه، به عنوان یک کشور با سابقه تمدنی و فرهنگی، طلیعه دار صلح و ثبات جهانی و منطقه ای خواهد بود تا فرصتهای دوسویهای که در حوزه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی وجود دارد، در مسیر منافع مشترک با سایر کشورها تعریف شود.